زندگینامه علی محمد بابعلی محمد شیرازی ملقب به باب پایه گذار فرقه بابیه در ایران است. در این مقاله اجمالا با زندگینامه او آشنا میشویم. ۱ - مقدمهسید علی محمد شیرازی بنیانگذار جریانی انحرافی به نام بابیت است که در ابتدا شاید بسیار ساده به نظر میآمد اما در طول زمان آغازگر داستانی گردید که زمینه انحراف بسیاری را فراهم آورد و امروزه هر عقل سلیم و منصفی، کافی است نگاهی بر تاریخ این فرقه نماید تا حقایق بر او روشن گردد. ۲ - ولادت و کودکیعلی محمد شیرازی در اول محرم ۱۲۳۵هـ. ق در شیراز به دنیا آمد. پدرش سید محمد رضا بزاز و مادرش فاطمه بیگم نام داشت. در کودکی پدر خود را از دست داد و سرپرستی وی بر عهده مادر و دائی خود به نام سید علی افتاد. با رسیدن به سن مکتب، او را به مکتب خانه قهوه اولیاء - که امروزه بیت العباس نامیده میشود و در نزدیکی حرم احمد ابن موسی (شاهچراغ) واقع گردیده است- فرستادند. ۲.۱ - تحصیل دروس شیخیهتحصیلات علی محمد باب در دوران کودکی بسیار حائز اهمیت میباشد. چرا که امروزه سعی در القای امی بودن باب از جانب بهائیان نکتهای بسیار مهم به حساب میآید و این در حالی است که تحصیل علی محمد در آن مکتب خانه حتی در منابع بهائی نیز تصریح شده است. [۱]
اشراق خاوری، عبدالحمید، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص۵۹ (از کتب بسیار معتبر تاریخی در نزد بهائیان) .
او مدت ۵ سال در آن مکتب خانه به تحصیل پرداخت. [۲]
مهراب خانی، روح الله، رسائل و رقائم ابوالفضائل گلپایگانی، مؤسسه ملی مطبوعات امری، طهران، ۱۵۳ بدیع، ص۹۳.
مهمترین سند در این باره را میتوان از نوشتههای خود علی محمد باب استخراج نمود.او که شاگرد درس خوانی نبوده است و گاهی تنبیه میشد - به گونهای که تا پایان عمر خاطره آن کتکها او را میآزرد - در کتاب بیان، اقرار به این مسئله نموده است و خطاب به معلمش شیخ محمد عابد مینویسد: ای محمد معلمم نزن مرا قبل از این که پنج سالم به انتها برسد و لو به کمترین زدنی، چرا که پوست من نازک هست و زمانی که خواستی بزنی بیشتر از پنج ضربه نزن و بر گوشت من نزن، (قل ان یا محمد معلمی فلا تضربنی قبل ان یقضی علی خمسة سنه و لو بطرف عین فان جلدی رقیق رقیق و اذا اردت ضربا فلا تتجاوز عن الخمس و لا تضرب علی اللحم.) [۳]
شیرازی، علی محمد، بیان عربی، باب ۱۱ از واحد ۶.
شیخ عابد، از مریدان و دوستداران شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی بود [۴]
اشراق خاوری، عبدالحمید، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص۶۰.
و از همان دوران، سید علی محمد را با رؤسای شیخیه آشنا کرد و تفکرات شیخیه همچون اعتقاد به رکن رابع از کودکی در ذهن علی محمد باب نقش بست و شاید انگیزهای برای ادعایی جدید گردید.۳ - سفر به بوشهرسید علی محمد در پانزده سالگی همراه با دائیش برای تجارت راهی بوشهر شد. و پنج سال در این شهر ماند. اقامت باب در بوشهر برای محققان از دو جهت حائز اهمیت است: ۳.۱ - رفتارهای مرتاضانهوی در تابستانهای بوشهر و در گرمترین ساعات شبانه روز، به پشت بام میرفت و رو به سوی آفتاب به گفتن اذکار و اوراد میپرداخت. نبیل زرندی مورخ بهائی در مورد آن چنین آورده است: حضرت باب غالب اوقات در بوشهر به تجارت مشغول بودند و با آنکه هوا در نهایت درجه حرارت بود هنگام روز چند ساعت بالای پشت بام منزل تشریف میبردند و به نماز مشغول بودند... حضرت باب در هنگام طلوع آفتاب به قرص شمس نظر میفرمودند و مانند عاشقی به معشوق خود به او توجه کرده، با لسان قلب با نیر اعظم به راز و نیاز میپرداختند، گوئی نیر اعظم را واسطه میساختند... مردم نادان و غافل چنان میپنداشتند که آن حضرت آفتاب پرست هستند و نیر اعظم را ستایش میکنند با آنکه توجه به شمس ظاهر، نشان از توجه حضرتش به شمس جمال محبوب مستور بود. [۵]
شراق خاوری، عبدالحمید، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص۶۴-۶۳.
۳.۲ - حضور در شرکت تجاری ساسوناین شرکت با مدیریت (دیوید) ساسون اداره میشد که از یهودیان بغداد و عامل آشکار سیاستهای امپراطوری بریتانیا به شمار میرفت. این شرکت یهودی انگلیسی در زمینه کشت و خرید تریاک در منطقه برای صادرات به چین فعالیت میکرد. [۶]
شهبازی، عبدالله، جستارهائی از تاریخ بهائیگری در ایران، کتابخانه الکترونیک سایت عبدالله شهبازی، ص۲۱.
بنا به تحلیل برخی از محققین، سیدعلی محمد باب در این دوره روابطی نسبتا نزدیک با تشکیلات ساسونها داشته است. [۷]
شهبازی، عبدالله، جستارهائی از تاریخ بهائیگری در ایران، کتابخانه الکترونیک سایت عبدالله شهبازی، ص۲۱.
۴ - سفر به کربلاعلی محمد در سن نوزده سالگی برای ادامه تحصیل و تکمیل معلومات خود به کربلا میرود و در آنجا مدت زمانی را در کلاس درس سید کاظم رشتی پیشوای وقت شیخیه و جانشین شیخ احمد احسایی، موسس این فرقه حضور مییابد. [۸]
فاضل مازندرانی، اسدالله، اسرار الآثار خصوصی، ج۱، ص۱۹۲ـ ۱۹۳.
همانطور که گذشت بابیها و بهائیها علی محمد شیرازی را صاحب علم لدنی و او را امی (درس نخوانده) میدانند لذا در مورد حضور وی در کلاس درس سید کاظم رشتی چنین مینویسند: تا سید باب به محضر سید رشتی ورود فرمودند با اینکه حضرت باب جوانی بود بیست و چهار ساله و سید رشتی مردی پنجاه ساله، درس را احتراما له موقوف نمود و توجه تلامیذ را به صحبت حضرت باب معطوف فرمود... و غرض سید کاظم رشتی از این مسائل و اذکار آن بود که به طلاب بفهماند حضرت باب قائم موعود و مهدی منتظر است. [۹]
فاضل مازندرانی، اسدالله، رهبران و رهروان در تاریخ ادیان، موسسه ملی مطبوعات امری، ج۲، ص۲۸ـ ۳۱.
۵ - بازگشت به شیرازباب درسال ۱۲۵۷ به شیراز بازگشت اما باز هم از مطالعه و آگاهی بر اندیشههای مختلف خودداری نمیکرد. در سال ۱۲۵۹ سید کاظم رشتی بدرود حیات گفت و با مرگ سید کاظم رشتی میان برخی از شاگردان سید کاظم برای کسب مقام جانشینی او رقابتی آغاز شد و علی محمد باب نیز یک سال بعد، در سال ۱۲۶۰ قمری که مصادف با هزارمین سال غیبت امام عصر (عجّلاللهفرجهالشریف) بود با حمایت کانونهای متنفذ و مرموز استعماری، ادعای خویش را مطرح نمود و ضمن اینکه خود را رکن رابع خواند ادعا کرد که باب امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) است و متعاقبا ادعاهای دیگری نمود که در منابع بهائی موجود میباشد و در سال ۱۲۶۶ ه. ق به علت آشوبهائی که در مملکت ایجاد نمود به دستور امیرکبیر اعدام گردید. [۱۰]
بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، فردوس، ۱۳۸۴، چاپ اول، ص۴۹۸.
۶ - پانویس
۷ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «زندگینامه علی محمد باب»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۲/۱۱. ردههای این صفحه : مقالات پژوهه
|